محله با ملاتِ نيازهاي روزانه!
بهروز مرباغی
در محله، امنيت نخستين شاخصه است كه معمولا به صورت امنيت از درون است نه به كمك نيروها و عوامل خارج از محله. اما علاوه بر نهادهاي اجتماعي و فرهنگي در محله، يك موضوع مهم ديگر هم هست كه هم نياز محله است هم ملات انسجام آن و اين چيزي نيست جز نيازهاي روزانه محله كه بايد در درون محله تامين شوند. از قبيل مغازه و دكان نيازهاي روزانه مثل قصابي، بقالي و نانوايي. همينطور مدرسه و مسجد و درمانگاه. وظايف اين عناصر شهري و محلهاي فقط رفع نيازهاي اوليه محله نيست، فراتر از آن است. اين واحدها، در حقيقت، ملات و حلقههاي زنجير ارتباط و انسجام محله هستند.
بقالي محل علاوه بر فروش مايحتاج مردم، واسطه فروش خانه يا رابط آشنايي اهالي با هم هم هست و در مواردي حتي يار و همكار خانواده هم ميشود. ممكن است زوجي كه هر دو كارمند هستند و در آن روز به دلايلي دير به خانه برخواهندگشت، از بقال محل خواهش كنند وقتي بچهشان از مدرسه آمد اجازه داشته باشد در مغازه يا سكوي جلو آن منتظر پدر و مادر باشد. اين نوع روابط هرگز با فروشگاه بزرگ اتفاق نميافتد. در محدوده يك محله، واحدهاي خدماتي به حوزه اجتماعي ميرسند. مصاديق فراواني در اين مورد داريم. اين امر شايد تتمه و ميراث بازارچههاي محلههاي قديمي باشد كه عموما نقش هويتدهي به محله را هم داشتند. گاه اين نقش بسيار ظريف و نهاني بود. موارد بسياري از كمك به مستمندان داريم كه با كمك اين دكاندارها انجام ميشده. به اين ترتيب كه خير يا صاحب مكنت محله به بقالي و قصابي محل ميسپرد كه فلان خانواده هر چه برد به حساب او است. در اين روش، مستمند محله كه عموما خانوادههاي بيسرپرست بودند از اينكه دست ياري به سوي كسي دراز كند و شرمساري چهرهبهچهره شدن با ياريرسان را داشته باشد، رفع نياز ميكرد. هنوز هم هستند كساني كه از نانوايي محله ميخواهند به نيازمنداني كه براي خريد نان ميآيند به حساب آنها نان بدهند. در مواردي خاص، مثلا در محلههايي كه خرج و دخل نانوايي محله به خاطر كم بودن خريدار جواب نميدهد و بايد تعطيل شود، خير محله براي اينكه نان مردم قطع نشود، خرج نانوايي را متقبل ميشود. پس واحدهاي رفع نياز روزانه تبديل به حلقه ارتباط و انسجام محله ميشود. اما اين واحدهاي خدماترسان محلهاي نقش و سهم بزرگ ديگري در كليت و امنيت محله هم دارند. وقتي در يك محله دكانها و واحدهايي به صورت مستمر از صبح تا شام داير هستند و خدمات ميرسانند، موضوع روزمرگي محله رنگ است. دردي كه بسياري از مناطق مسكوني شهرهاي ما را آزار ميدهد. محله و شهر با آميختگي رفتاري مدني و كالبدي است كه زنده و شاداب ميماند و از مصيبت روزمرگي يا شبمرگي خلاص ميشود. هر چراغ هر دكاني يك ديدبانِ ناظر براي محله است.